من و تو

!ما ماهی های اوزون برون. محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم

من و تو

!ما ماهی های اوزون برون. محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم

در این غربت و تنهایی تلخ در پس کوچه خاموش فراموشی ها

از غم دوری تو و ز دلواپسی رفتن تو می لرزم

دشت خاکی دل از سبز تهی است

دلم از شادی لرزان است

همه جا از سفرت ویران است

دل من صد افسوس صبح کافوری را هیچ باور نکند

ای طلوع طپش فاصله ها من ز دلتنگی حجم هجرت...

من از آشفتگی وحدت جمع و ز تنگی قفس می ترسم .

سفرت وسعت زجر آور نزع ...

مرو ای ساقی عشق  ...

مرو ای منشا الهام غزل ...

هجرتت رشته جان می گسلد

من نمی دانم آه

به تن مرمر عشق

زخم این فاجعه فاصله را می بینی؟

گیسویت هجر طویل

دیدگانت شب شعر

دو لبت دفتر شعر حافظ

آه ای قهر آلود ...

دلم از تلخی ایام شکست

کمرم از غم تفریق دو تاست .

آه تو نمی دانی

معنی لحظه جان کندن چیست؟؟

بعد تو فاصله ها بین من و شادی است

ای بهار سفری این ترنجستان هم بی تو رنجستان است

تو نمی دانی

من عزادارترین مرثیه خوانی هستم که به خوش باوریم می گریم

بودنم در گرو ماندن توست دل من از سفرت می میرد

تو مرو ..... تو مرو.....

صدف بسته دل را مشکن

دست لرزان مرا در این وادی تو بگیر !!!

         

سلام به همه ی دوستان این شعر و عکس ها را تقدیم میکنم به دوست خوبم بهنام که در این روزها دلتنگ است.همچنین من.موفق پیروز باشین

پروانه ای دور شمع

so Lonly

دیروز کسی به من گفت     Well someone told me yesterday

که وقتی عشقت را ترک می کنی    That  when you throw your love away

می خواهی تظاهر کنی که برایت مهم نیست   you act As if you don t care

گویی که می خواهی به جایی بروی      You look as if you are going  somewhere

اما نمی توانم خودم را متقاعد کنم      But i just can t convince myself

نمی توانم با کسی دیگر زندگی کنم                      I couldn t live with no one else

تنها کاری که می توانم انجام دهم   And i can only play that part

این است که بشینم و از دل مجروهم پرستاری کنم And sit and nurse my  broken heart

خیلی تنها ، خیلی تنها ، خیلی تنها     so lonely ، so lonely ، So lonely

دیگر کسی بر در خانه ام نمی کوبد          Now no one s knocked upon my door

هزار سال است، شاید هم بیشتر    For a thousand years or more

آماده ام، اما جایی برای رفتن ندارم    All made up and nowhere to go

به نمایش تک نفره ام خوش آمدی    Welcome to this one man show

جایی بنشین ، همیشه خالی است     Just take to seat they re always free

نه شگفتی ای، نه رمز و رازی     No surprise no mystery

در این تماشاخانه ای که روح من است        In this theatre that i call my soul

همیشه خودم بازیگر اصلی ام     I always play the starring role

تنهایم ،خیلی تنها     Lonely i m so lonely

دلم گرفته       I feel so alone

حقیر شده ام         I feel low

احساس می کنم      I feel so

خیلی حقیر شده ام      Feel so low

خیلی تنهایم       I feel so lonely

خیلی تنها ، تنهای تنها       I feel so lonely lonely lone

آره خیلی، دلم گرفته         I feel so alone yeah

خیلی تنهایم       So lonely

*****

سالهاست

گٍردِ رؤیاهای سرخ باغچه‌ی خویش پر می زنم وُ

هنوز غربت تلخ همیشه را،

مزه می کنم

من خسته ام

و هیچ حاجتی به تأیید هیچ پروانه ای نیست

کافی ست دگمه‌ی پیراهنِ پریروزم را باز کنی

تا پاره پاره هایِ عریانِ عمرِ هزار پروانه را،

به سوگ بنشینی.

من خیسِ خستگی ام

بیا شانه هایت را

بالش خیلِ خستگی هایم کن

شاید شبی

زخمهایم را زمین بگذارم

 

 
شب‌هایی را که خواب نمی‌بینم دوست دارم،

روزهایی که تورا.

خواب که نمی‌بینم انگار مرده‌ام

و تورا.

تورا در شبی خواهم دید

که خواب نمی‌بینم.


 

 

 

زندگی

بر سکوت جاده ی خاموش

من به هذیان

یا  تبی سوزان

به غوغایی در این هنگامه ی جان سوز

خانه ام خاموش

دیده ام گریان

خنده ایا اندر این غوغا 

یکی نجوای دیگر نیست؟

گفته ام آیا؟  

((که او را دوست می دارم))

باد هر دم این سخن را باز می تابد 

رعد می غرد 

و باران است اینک یا که اشک من؟

در این غوغای شب خوانی؟

صبح گاهان

ناگهان باران

سکوت خانه ام را می کند ویران

که می خواند

((زندگی زیباست))

س.شاد ۱۳/۹/۱۳۸۴

به نام آنکه ناقوس قلبش صدای عشق می نوازد

نمی خواهم بگویم تورا به اندازه ی دریاها و اقیانوس ها دوست دارم چون دریا ها و اقیانوس ها خشک شدنی هستند . نمی خواهم بگویم تورا به اندازه ی خورشید دوست دارم چرا که خورشید را غروبی هست . اما می خواهم تورا به اندازه ی چیزی دوست داشته باشم که آن را پایانی نباشد . مهربانم : من تورا به اندازه ی قلبم دوست دارم چرا که قلبم تا که جان در بدن دارم می تپد . عزیزم : دوستت دارم نه بدان خاطر که دوستم داشته باشی .دوستت دارم بدان خاطر که شایسته دوست داشتن هستی .

گاهی از من عاشقانه یاد کن     به یادم بوسه ای بر باد کن


دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌

                               من بودم و غروبی سرخ که نشان از تاریکی تلخی داشت

                           به ذهنم فشار آوردم تا تو را به خاطر آورم

                           ولی هر چه سعی کردم به ذهنم هم نیومدی

                           همان لحظه که خورشید خانم داشت می رفت

                            به خاطرم اومد که تو تمام هستی من بودی

                            و لی نمیدانستم که به زیبا یهای دنیا نباید دل بست

                            به تویی که زیبایی محض بودی

                            آنروز غروب عشق من بود

                             من فهمیدم که وعده گلرخان وفایی ندارد

                             شکوه هایی که از تو داشتم به فراموشی سپردم

                             و گفتم که باید او را زخاطر برد

                              خورشید رفت و شب امد

                              ولی من هنوز روز را ندیده ام

                              اگر هر غروب طلوعی دارد

                              ولی این غروب طلوعی ندارد 

                              حالا دیگر من مانده ام و یک دنیا تاریکی

                              غروب عشق اگر غمگین بود

                               ولی برایم دوست داشتنی بود    


                                           بیایی به برم،لمس کنی راز دلم

وای که پژمرده گلی بودم و آبم دادی

در نگاه دگران،در پس رازی پنهان

مست و دیوانه ای بودم که تو جامم دادی
تو چه میدانستی مرهمی بر دل شیدای منی

آمدی در دل و جانم،تو صفایم دادی
تو امیدم دادی،تو به من عشق،صفا،مهرو وفایم دادی

بوم نقَاشی من بیرنگ بود،وه که جلایم دادی
پیکرم همچو کویری تشنه

در پی آب سفر کرد خسته
ای که تو با قلم انگشتت

ضربه بر من زدی و تاب و توانم دادی
دیده ات را به چه شوقی تو به من میدادی

تو طبیبی بودی که در این راز دل انگیز،دوایم دادی
راز من در پی لمس دل تو

وای بر من چه دلی بود دلت نان و نوایم دادی...

بیایی به برم،لمس کنی راز دلم

وای که پژمرده گلی بودم و آبم دادی

در نگاه دگران،در پس رازی پنهان

مست و دیوانه ای بودم که تو جامم دادی

تو چه میدانستی مرهمی بر دل شیدای منی

آمدی در دل و جانم،تو صفایم دادی

تو امیدم دادی،تو به من عشق،صفا،مهرو وفایم دادی

بوم نقَاشی من بیرنگ بود،وه که جلایم دادی

پیکرم همچو کویری تشنه

در پی آب سفر کرد خسته

ای که تو با قلم انگشتت

ضربه بر من زدی و تاب و توانم دادی

دیده ات را به چه شوقی تو به من میدادی

تو طبیبی بودی که در این راز دل انگیز،دوایم دادی

راز من در پی لمس دل تو

وای بر من چه دلی بود دلت نان و نوایم دادی...

  

شاید عشق



                                        نیمکت تنهای من


نیمکت تنهایی


سلام به همه ی دوستان یک مدت آپ نمیکنم ولی شما سر بزنید مرسی.بای