من و تو

!ما ماهی های اوزون برون. محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم

من و تو

!ما ماهی های اوزون برون. محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم

زندگی

بر سکوت جاده ی خاموش

من به هذیان

یا  تبی سوزان

به غوغایی در این هنگامه ی جان سوز

خانه ام خاموش

دیده ام گریان

خنده ایا اندر این غوغا 

یکی نجوای دیگر نیست؟

گفته ام آیا؟  

((که او را دوست می دارم))

باد هر دم این سخن را باز می تابد 

رعد می غرد 

و باران است اینک یا که اشک من؟

در این غوغای شب خوانی؟

صبح گاهان

ناگهان باران

سکوت خانه ام را می کند ویران

که می خواند

((زندگی زیباست))

س.شاد ۱۳/۹/۱۳۸۴

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد