من و تو

!ما ماهی های اوزون برون. محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم

من و تو

!ما ماهی های اوزون برون. محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم

شاید...

شاید اگر دائم بودی کنارم

یه روز می دیدم که دوستت ندارم

میخوام برم که تا ابد بمونم

سخته برای هر دومون میدونم

فکر نکنی دوری و اینجا نیستی

قلب من اونجاست تو تنها نیستی

خودم میرم عکسام ولی تو قاب

میشنوه حرف رو ولی بی جوابه

رفتن من شاید یه انتقام

واسه شناخت تو تو این زمونه

غصه نخور زندگی رنگارنگه

یه وقتایی دور شدنم قشنگه

مراقب گلدون اطلسی باش

یه وقتایی منتظر کسی باش

کسی که چشماش یه کمی روشنه

شاید یه قدری هم شبیه من


مناظره

مناظره !

زندگی:من فرصتی مغتنم برای بودنم

تو اژدهایی مترصد بلعیدن

مرگ:من اغازی به ارامش ابدیم

تو اغازی به الام دنیوی

زندگی:من خالق یک لحظه شیرین عاشقانه ام

توجابری که دریغ از این لحظه نداری

مرگ:تو تحمیل ناخواستهء گریبانگیر بشریتی

من منتخب انها برای رهایی از تو

زندگی:تو فاجعه انفصال عاشق و معشوقی

من فرصت دوباره باهم بودنشان.( زندگی اینجا رو خوب اومدی)

مرگ:تو بار سنگین اجباری برای زجر کشیدن

من جرثومه ای برای گریز از این وادی

زندگی:تو اشک مادر داغدیده ای

من اشک شوق دیدار فرزند مفقود الاثر

مرگ:تو تولد کودک نامشروع دو بی خانمانی

من گریزی برای رهایی از این مخمصه

زندگی:من لبخند زیبای یک نو مادرم

تو خلوت تنهایی یک زوج عاشق

مرگ:من پایان ناله های یک پیرمرد زمینگیرم

تو اصراری زجرالود به بودن او

زندگی:من مصور یک بوسه ء شیرین عاشقانه ام

تو قطره اشک یک عاشق در هجران معشوق.( ایولا خوشم اومد)

مرگ:تو چشم نظاره گر شکنجه های یک شکنجه گری

من تیر خلاصی از این عذاب

زندگی:من عفو یک پدر داغدیده ام

تو سنگسار یک زن به جرم عاشق بودن.

مرگ:من خط بطلان به وجود پس از مرگ معشوقم

تو جزای جرم زندگی بدون او

زندگی:من نگاه نوازشگر یک پریزادهام

تو خلوت سرد تنهایی

مرگ:من فرصت گرم انتقامم

تو انتظار بیهوده یک مادر ناباور

زندگی:من نقطه اوج عروج یک انسانم

تو نزول او به پستترین جای ممکن

شهر عشق

 برای چندمین بار از تو گفتم

که شهر عشق تو پایان ندارد

بیادت هست زخمی بر دلم هست

که جز لبخند تو درمان ندارد

تمام سرزمین آرزو را ...

به دنبال گلستان تو گشتم

میان سقف گیتی را گشودم

پی یک قطره باران تو گشتم

برایم دعا کن عزیز ....... تو پاکی و خودت خبر نداری

زندگی رویایی

 امروز............. زندگی من گورستانی از آرزوهای بر باد رفته است

...و تو آخرین آرزوی بر باد رفته من...امروز بدترین روز امسال منست... من دیوانه ام... تو زیر قرارمان زدی و من ناگهان زیر همه چیز... می دانی... همه چیز به همین راحتی تمام می شود... من له خواهم شد وتو می گذری... گفته بودم می ترسم... گفته بودم که من تنها... گفته بودم که من فکر می کنم

نه

من تنها تر از همیشه

و برای همیشه...

امروز توان فکر کردن ندارم

امروز فقط توان گریه است

من امروز کویرم... یک کاسه عطش لیلا

امروز می سوزم