روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان
برادریست.
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه یست
و قلب برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف؛زندگیست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه یست
تا کمترین سرود بوسه باشد.
روزی که تو بیایی؛برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوبارهبرای کبوتر هایمان دانه بریزیم...
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم.
احمد شاملو
سلام آقا سپهر
خوبین ؟
مطالبتون همیشه زیبا و خوندنیه
شعرهایی هم که انتخاب می کنید واقعا زیبا هستن
ممنون از اینکه بهم اطلاع دادین
موفق باشید .
سلام
آپت خیلی قشنگه
واقعا لذت بردم
ممنون که به من سر زدی
و خبر دادی که آپ هستی
خدانگهدار
سلام
خوبی سپهر جان؟
من آپم
وقت کردی سر بزن
خدانگهدار
یک بار به فرمان دلش گوش داد
دلبستگی هایش را از دست داد
به جای خنده بر لب اشک ریخت
.....و کسی نفهمید .....
چه لذتی یافت که هنوز هم گوش به فرمان دلش است!!!
سلام سپهر جان مثل همیشه عالی بود
سلام آقا سپهر
ممنونم که خبرم کردین
عالی بود ...
سلام
مرسی از حضورت سپهر جان
آپ کردی خبرم کن
خدانگهدار
سلام
امیدوارم خوب و خوش باشید
آپ کردم و منتظر حضور گرم شما
موفق و پیروز باشی
یا حق