دهانت را میبویند
مبادا که گفته باشی دوستات میدارم.
دلت را میبویند | |
| روزگار ِ غریبیست، نازنین |
و عشق را
کنار ِ تیرک ِ راهبند
تازیانه میزنند
.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بُنبست ِ کجوپیچ ِ سرما
آتش را |
|
| به سوختبار ِ سرود و شعر | |
| فروزان میدارند. |
به اندیشیدن خطر مکن. | |
| روزگار ِ غریبیست، نازنین |
آن که بر در میکوبد شباهنگام
به کُشتن ِ چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصاباناند
بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود | |
| روزگار ِ غریبیست، نازنین |
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب ِ قناری
بر آتش ِ سوسن و یاس | |
| روزگار ِ غریبیست، نازنین |
ابلیس ِ پیروزْمست
سور ِ عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.
احمد شاملو
خوب بود.
سلام عالیه سر بزن
سلام
ممنون که خبر دادی سپهر جان
انتخابت در مورد شعر حرف نداره
خیلی عالیه
خسته نباشی
خدانگهدار
سلام
سپهر جان منم آپیدم
منتظرتم
خدانگهدار
سلام
خیلی زیبا بود
ممنون که خبرم کردی
موفق وپیروز باشی
یا حق
افسوس.........
آیا هنوز گلهای کاکتوس پشت دریچه های اتاق تست؟
آه......
ای روزهای خاطره...........
ای کاکتوس ها...........!
آیا هنوز هم
دیوارهای کوچه ی آن خانه.......
از اشک های هر شبه ی من نمناک مانده است؟
آیا هنوز هم.......
امید من به معجزه ی خاک مانده است؟
افسوس ............
گل های کاکتوس!
دلم گرفته..........
salam agha sepehr
mamnoon ke khabaram kardin
shere ghashangi bood
movafagh bashid & bye
سلام آقا سپهر
خوبین ؟
عالی بود مثل همیشه
من آپ کردم
منتظرتون هستم
موفق و پیروز باشید .